سلام علیکم .
در اوایل سوره ی مائده در آیه ای آمده : ... الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون ... . یعنی امروز از ( من ) بترسید .
ضمن عرض تبریک بمناسبت امروز ، ( من ) فکر می کنم که پس از ذکر یا بقول خودمان ( یاد ) آوری تعریفی از فکر که دیگری کرده هم می توان رویش فکر کرد .
حتی اگر این تعریف از آن پیامبر باشد و حتی خاتم پیامبران ، چه رسد به اینکه صاحب تعریف مثلا عالم یا دانشمندی باشد .
: ( چراکه ) اگر قرآن مارا دعوت به تفکر کرده باشد و تعریفی از آن هم بما نداده باشد ، پس ما را دعوت به چه کاری کرده ؟
آیا به اینکه بگردیم و ببینیم که مثلا معلم اول ، یا ثانیش و یا مثلا بوعلی می گوید که فکر یعنی این و ما هم آنگونه فکر می کنیم ؟ و منطقی فکر کردن هم یعنی این ؟
امروزه !؟ هم که مثلا ژرژ کانتور تئوری مجموعه ها را داده و بقول برتراند راسل هم ژرژ بول منطق را وارد ریاضی کرده و منطق ریاضی یا کامپیوتر جا باز کرده و بلکه این تئوری و جبر گزاره ها بجای دو باب معرفت و حجت قدیمی روش تحقیق را بدست گرفته باشد هم همینطورست ، خصوصا اگر حرف از تولید علم یا دانش می زنیم که تعبیر تولید فکر هم داریم و مقصود هم بروش جدید هم باشد .
خلاصه اینکه ( من ) فکر می کنم ؟ یا ( آنها ) فکر می کنند ؟ بجای من .
شما چه فکر می کنید ؟
چه می کنید ؟
آیا بازهم بریم ببینیم که ( آنها ) چه می گویند ؟
یا شما هم مثل ( من ) فکر می کنید ؟
تبریک عرض می کنم .